ابن سینای زمان / درگذشت علامّه محمدتقی جعفری
یادمان علاّمه جعفری رحمه الله
بیست و پنجم آبان ماه، یادآور روزی است که آفتاب حیات بزرگ مردی از کاروان حکمت و معرفت، دامن از خاک تیره برکشید و با ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت هم آوا شد. حکیم عارف، دین پژوه فرزانه، فیلسوف والامقام و فقیه برجسته معاصر، استاد علامه محمّدتقی جعفری رحمه الله که از چهره های ماندگار تاریخ حکمت دینی در جهان اسلام است، در بیست و پنجم آبان سال ۱۳۷۷ حجاب تن از جان خداجویش برکشید و راهی عالم قدس و روضه رضوان شد. یاد این بزرگ مرد عرصه علم و ادب و فضیلت را گرامی می داریم.
والدینِ فرشته صفت
استاد علامه محمد تقی جعفری رحمه الله در مردادماه سال ۱۳۰۴ در تبریز، دیده به جهان گشود. پدرش حاج کریم آقا به حرفه نانوایی اشتغال داشت و به راستگویی و صداقت مشهور بود؛ تا آن جا که گفته بود: «از وقتی که مکلف شده ام، به یاد ندارم که دروغ گفته باشم». استاد، پدر و مادر خویش را در پاکی و نیکی «فرشته صفت» توصیف و درباره پدرش نقل می کرد که عارف بزرگ مرحوم «آقا بزرگ هادی حائری» وقتی پدرم را ملاقات کرد فرمود: «جعفری، چیزی که ما با پنجاه سال ریاضت و مجاهده به دنبالش هستیم، پدر تو در دل دارد». علامه در بیست سالگی مادر خویش را ازدست داد و در سال ۱۳۵۸ نیز به سوگ پدر نشست.
آغاز تحصیلات
علامه جعفری، تحصیلات ابتدایی را در دبستان اعتماد تبریز آغاز کرد، ولی چون پیش از ورود به مدرسه، نزد مادر مقداری درس خوانده بود، به یک باره در کلاس چهارم مشغول تحصیل شد. ایشان با این که در کلاس پنجم ممتاز شده بود، ولی به علت فقر مالی ترک تحصیل کرد. پس از چندی، علامه با اجازه پدر در مدرسه طالبیه تبریز به فراگیری علوم اسلامی مشغول شد. در آن زمان ایشان نیمی از روز را کار می کرد و نیمی دیگر را به فراگیری درس های حوزه مانند ادبیات عرب، فلسفه و منطق می گذراند.
عزیمت به تهران
علامه جعفری در سال ۱۳۱۹ و در ۱۵ سالگی، جهت ادامه تحصیل عازم تهران می شود و ضمن سکونت در مدرسه مروی، تحصیلات خود را پی می گیرد. وی در آن جا به مطالعه و تحصیل رسائل و مکاسب مشغول و برای تکمیل سطوح عالی حوزوی، به درک محضر فقیه گران قدر مرحوم آیت اللّه شیخ محمد رضا تنکابنی نایل می شود. علامه سپس با باریابی به ساحت فیلسوف فرزانه، آیت اللّه میرزا مهدی آشتیانی بهره های بسیار می برد و نزد ایشان منظومه حکمت حاج ملاهادی سبزواری و مقداری از اسفار صدرالمتألّهین شیرازی را فرامی گیرد.
تحصیل و فقر در قم
علامه جعفری در سال ۱۳۲۳ با هجرت به حوزه علمیه قم، اتمام دوره سطح را پی گرفت و در آن جا مدت یک سال به ادامه تحصیلات خود پرداخت. در دوران تحصیل در قم، فقر گریبان گیر استاد می شود تاحدی که یک بار مدت دو شبانه روز گرسنگی می کشد و دچار بی حالی می شود که این حالت، با دعوت به نهار طلبه ای که جهت رفع اشکال درسی به ایشان رجوع کرده بود، پایان می پذیرد. استاد در دوران طلبگی، فراوان از این قبیل محرومیت ها داشته است.
کسب فیض از علمای نجف
استاد محمد تقی جعفری پس از یک سال اقامت در قم، خبر فوت مادر را دریافت کرده، به تبریز باز می گردد و در سال ۱۳۲۵، به اصرار آیت اللّه میرزا فتّاح شهیدی رهسپار نجف اشرف می شود. با تشرف به حریم حضرت امیرمؤمنان علیه السلام و پیوستن به حوزه علمیه نجف، دوران بلوغ و شکوفایی علمی و معنوی استاد آغاز می گردد. استاد در نجف اشرف، از محضر بزرگانی هم چون آیت اللّه شیخ محمد کاظم شیرازی، آیت اللّه میرزا حسن یزدی، آیت اللّه سید ابوالقاسم خویی، آیت اللّه سید عبدالهادی شیرازی، آیت اللّه شیخ مرتضی طالقانی، آیت اللّه شیخ صدرای قفقازی، آیت اللّه سید محمود شاهرودی، آیت اللّه سید محسن حکیم، آیت اللّه سید جمال گلپایگانی و آیت اللّه سید محمد هادی میلانی کسب فیض می کند و در ۲۴ سالگی به درجه اجتهاد نایل می آید.
یادی از اساتید گذشته
علامه محمد تقی جعفری، همواره از اساتید و بزرگان زمان خویش به نیکی یاد می کرد. وی در این باره می گوید: «هیهات بر گذشت زمان که دیگر بازگشتی ندارد. ای کاش آن ها بازمی گشتند و ما بر سر راهشان گل ها می کاشتیم. چه بزرگانی بودند! چه عظمت هایی داشتند! آن ها از نظر مال زیاد با ما فرق نداشتند. اساتید ما می گفتند که صاحب خانه مرحوم آیت اللّه محمد حسین اصفهانی آمد و فرش ایشان را بابت اجاره خانه برداشت و برد. شیخ محمد حسین اصفهانی نبوغ عجیبی داشت. در فقه، اصول، فلسفه، عرفان، ادبیات عرب و ادبیات فارسی مرد فوق العاده ای بود. وقتی که با دوستان خود از آن دوران صحبت می کنیم، آهِ حسرت می کشیم».
تحصیل، تدریس و کار
استاد جعفری در مجموع، حدود یازده سال در نجف اشرف تحصیل و تدریس می کنند. در طی تدریس فلسفه و معارف اسلامی، شهید آیت اللّه محمد باقر صدر به مدت یک سال از درس های ایشان بهره می گیرد و شهید نوّاب صفوی نیز حدود یک سال و نیم در درس های ایشان شرکت کرده است. استاد در دوران طلبگی خود در نجف، به علت کمبود شهریه، ناگزیر بود تا مدت ها روزی چند ساعت کار کند.
سحرخیزی و شب زنده داری
علامه جعفری اهل شب زنده داری بود ایشان در این باره می گوید: «روش ما، روش آخوند خراسانی [از استادان برجسته نجف] بود. ایشان شب زودتر می خوابیدند و نیمه شب برای عبادت برمی خاستند. من در نجف مدت یک سال و نیم شب ها نمی خوابیدم و فقط دو ساعت در روز می خوابیدم. بقیه ایام، شب ها زود می خوابیدم و قبل از سحر بیدار می شدم. الآن هم سعی می کنم حدود ساعت ده بخوابم و از بامداد برای کارهایم استفاده کنم».
عشق به اساتید و درس ها از زبان علامه
علامه جعفری درباره اشتیاق به فراگیری دانش، می گویند: «ما با عشق و علاقه عجیبی در درس ها حاضر می شدیم و احترام خاصی برای اساتید خود قایل بودیم. استادان ما، آرمان های والایی داشتند. آن ها با نگاه های خود با ما حرف می زدند. در مسائل مربوط به انسان ها که یک سَرش به لقای ربوبی می رسد، خلوص و صفا، خیلی کارها انجام می دهد. این دیگر فن آوری نیست که اگر انسان جهت گیری مثبت داشته باشد، به سود انسان ها به کار افتد و گرنه به زیان آن ها خواهد بود. در علوم انسانی، مطلب مهم تر از این حرف هاست. اساتید ما بیش تر با روح خودشان با ما صحبت می کردند تا با کلامشان. گاه جمله ای می گفتند که آن جمله، ابوابی از حکمت را باز و مسائل ما را حل می کرد. ما به اساتید خود خیلی علاقه داشتیم. علاقه به استاد در تعلیم و تربیت بسیار مهم است. ما خدا را شکرگزاریم که چنین اساتیدی داشتیم».
مراجعت به ایران
علامه جعفری در حدود سال ۱۳۳۶ عازم ایران می شود، ولی اندکی پس از بازگشت به ایران، به قصد ادامه اقامت و تدریس، دوباره در سال ۱۳۳۷ راهی نجف اشرف می شود. ایشان در آن جا با اساتید خود آیت اللّه سید عبدالهادی شیرازی و آیت اللّه خویی برای ماندن در نجف مشورت می کنند که هر دو در پاسخی یک سان، اشاره به رفتن ایشان می کنند. از این رو استاد تصمیم به بازگشت می گیرد، ولی برای اطمینان خاطر، به کربلای معلّی مشرف می شود تا ضمن زیارت، استخاره ای بکند. علامه در این باره می گوید: «هنگام اذان صبح مشرف شدم حرم اباعبداللّه علیه السلام و استخاره کردم. آیه شریفه ای آمد که به طور شگفت انگیز اشاره به حرکت از عراق داشت. فهمیدم که خداوند سرنوشت مرا این گونه قرار داده است که برگردم به ایران و برگشتم».
مشارکت در پی ریزی انقلاب
علامه جعفری پس از مراجعت از نجف و اقامت کوتاه در قم، به شهر مشهد عزیمت می کنند و پس از یک سال اقامت در مشهد، به تهران می رود و در مدرسه مروی به تدریس می پردازد. آیات عظام شیخ محمد تقی آملی وسید احمد خوانساری از ایشان می خواهند تا امامت جماعت مسجدی را بپذیرد، ولی استاد بنا به نیاز زمانْ به کار تدریس و تحقیق و تألیف می پردازد. وی در این ایام با دانشگاهیان ارتباط برقرار می کند و هم زمان با شخصیت هایی چون استاد شهید مطهری و دکتر محمد ابراهیم آیتی، به ایراد سخنرانی در دانشگاه ها می پردازد. وی هم چنین کار سترگ مشارکت در پی ریزی بنای فرهنگی و اعتقادی انقلاب اسلامی ایران را در کنار یاران دیگر حضرت امام خمینی رحمه الله هم چون شهید مطهری آغاز کرد و تا آخرین لحظه حیات پربار و پرثمرش، لحظه ای ازا نجام رسالت و تعهد الهی خویش بازنمانْد.
شمع دانش
حضور چهل ساله استاد جعفری در دانشگاه ها و مجامع فرهنگی، از او یک چهره روحانی کم نظیر ساخت. ایشان از تعلیم و تدریس رسمی خود کاست و به ارشاد روشنفکران و دانشگاهیان پرداخت. توجه او به اندیشه های جدید و سعه صدر وسیعش، از او شخصیتی ساخت که کسانِ بسیاری از اهل فرهنگ و نظر به راحتی بتوانند دور شمع وجودش حلقه بزنند و با او به بحث و گفت و گو بنشینند.
در طول این سالیان دراز، شمار بسیاری، از دانش پژوهان گرفته تا اساتید دانشگاه، به محضر او راه یافتند و از او کسب فیض کردند.
ابعاد شخصیت استاد
علامه محمدتقی جعفری، دارای صفات و ویژگی هایی بود که مجموع آن ها را در کم تر شخصیت فکری می توان سراغ گرفت و باید گفت که هر چه خوبان همه دارند، او یک جا داشت. استعداد سرشار، قوّت درک، حافظه نیرومند، استقلال اندیشه، اعتماد به نفس، حق مداری و حقیقت جویی، تسلط بر منابع معرفت دین و مبانی دانش های دینی، آشنایی و برخورد منتقدانه با فلسفه های غربی، دفاع دایمی از کیان وحی، گشاده رویی، ساده زیستی، لطافت روح و صفای باطن، وفاداری و مردم داری، همه و همه از ویژگی ها و فضایلی است که طی سالیان طولانی، آشکارا در شخصیت استاد مشاهده می شد.
وسعت معلومات
یکی از مهم ترین ویژگی های استاد جعفری، گستردگی معلومات ایشان بود. ایشان علاوه بر آن که دارای معلومات عمیق و گسترده در مسائل دینی و فلسفی بود، با سایر رشته های مختلف علمی نیز آشنایی داشت. در ادبیات فارسی و عربی نیز دارای ذوق عالی و مطالعات عمیقی بود و همواره به ادبیات غرب نیز توجه می کرد. استاد از دوران طلبگی خود، علاوه بر دروس حوزوی، به مطالعه گسترده در زمینه های علمی به ویژه علوم انسانی پرداخت. ایشان در تألیف کتاب سه جلدی ارتباط انسان و جهان در حالی که حدود ۳۲ سال داشت، از ۲۵۰۰ جلد کتاب در زمینه های مختلف استفاده کرد.
خلوص و صفای باطن
مهم ترین ویژگی شخصیت اخلاقی علامه جعفری، خلوص و تقوایش بود. او نه تنها تحلیل های ویژه ای در باب اخلاص داشت، که تار و پود وجودش با اخلاص تنیده شده بود. اخلاص و صفای باطن، به او نورانیتی بخشیده بود که همگان به او عشق می ورزیدند. اخلاص و تقوا او را از دنیاطلبی بازداشت و هیچ گاه به دنبال مطامع دنیوی نرفت و جاه، مال، شهرت و مقام نتوانست در اراده آهنین او در راه تحصیل و تدریس علم و فضیلت خللی وارد کند. علامه امینی نویسنده کتاب شریف الغدیر درباره ایشان می فرمودند: «می دانید چرا علامه جعفری را بسیار دوست می دارم؟ برای این که با این وضع علمی، از نظر صفای باطن، گویا تازه به دنیا آمده اند».
عشق به حضرت امیرمؤمنان علیه السلام
با توجه در تفکرات، وضع روحی و شئون زندگی علامه جعفری رحمه الله ، آشکارا وجود یک جریان عمیق مذهبی، همراه با تعبدی که در اثر جاذبه کمال الهی در ایشان به وجود آمده بود، دیده می شد. هر گاه ایشان در نوشته ها، سخن رانی ها و تدریس، از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام سخن به میان می آورد، درون طوفانی اش از عشق و ارادت بسیار وی به ساحت مقدس مولای متقیان حکایت می کرد. شاید انگیزه تألیف کتاب ۲۵ جلدی و گران سنگ شرح نهج البلاغه همین عشق والا و روحانی ایشان به حضرت علی علیه السلام بوده است.
علامه و شرح نهج البلاغه
علامه محمدتقی جعفری رحمه الله درباره کتاب شرح نهج البلاغه می گوید: «از زحمات همه شارحان نهج البلاغه باید قدردانی کرد. هر یک در جهتی کوشیده اند و تمام جهات هم لازم و مفید است. آن چه من دوست داشته و مایل بودم در این شرح پی گیری کنم، مشروح و تطبیقی کردن بود. بر این باور بودم که هرجا مطالب نیاز به شرح و بحث دارد، به قدر امکان و توانم بحث کنم و در این بحث، یک حالت تطبیقی با مسلک ها و معارف دیگر، به ویژه معارف غربی داشته باشم تا با روشن شدن عظمت معارف نهج البلاغه، این خام اندیشی را بزدایم که بعضی خیال می کنند به موازات پیشرفت های صنعتی، غرب در معارف نیز از ما برتر است. در این مقایسه، تا جایی که روح مقدس امیرالمؤمنین علیه السلام یاری و کمک کرد، در حدود مقدورمْ ذخایر گران بهایی را در معارف و علوم انسانی نمایاندم، تا فکر استفاده و چگونگی بهره برداری ازآن ها برایمان روشن گردد».
علامه و شرح مثنوی معنوی
یکی از آثار با ارزش و گران قدر علامه جعفری رحمه الله تفسیر، نقد و تحلیل مثنوی مولوی است که خود درباره انگیزه و هدف این کار می گوید: «اصل پرداختن من به مثنوی، از آن جا آغاز می شود که جمعی از دوستان تحصیل کرده دانشگاهی، از من خواستند که یک درس مثنوی برایشان بگویم. در طول این درس، من عمق مضامین عالی مثنوی را بیش تر احساس کردم و دیدم ملاّی رومی در این کتاب، یک نگرش قوی عرفانی و اخلاقی دارد و استناد او در این کتاب به آیات و روایات هم خیلی زیاد است. از طرفی دیگر، آن را دارای اشتباهات و تناقضاتی یافتم؛ ازاین رو، فکر کردم این کتاب که در فرهنگ انسانی جای گاه ویژه ای دارد، باید از نظر یک روحانی شیعه مورد تفسیر، نقد و تحلیل قرار گیرد تا این کار، مقداری از افراط ها و تفریط ها را بزداید. من کوشیدم ضمن شرح و تفسیر آن، صحیح را از ناصحیح بازشناسم. در این راه کوشش بسیار کرده ام، گرچه امکان دارد موردی از قلم افتاده باشد. من بر این تألیف، احساس وجوب کردم؛ چرا که این کتاب، قرن هاست در فرهنگ انسانی مطرح است و می تواند مورد استفاده یا سوء استفاده هایی واقع شود؛ چنان که شده است».
آثار متنوع علاّمه
گستردگی مطالعات و دانش اندوزی های بسیار علامه جعفری، موجب تنوع آثار و نوشته های او شد. ایشان در عرصه هایی چون هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی، مباحث کلامی و عرفان، فلسفه حقوق، هنرو زیبایی، شرح نهج البلاغه، تفسیر و نقد مثنوی، فلسفه تاریخ و تمدن شناسی، مبانی اندیشه سیاسی اسلام، شناخت خیام و نظامی و حافظ قلم زد و آثار گوناگونی از خود بر جای نهاد. آن چه در همه این آثار به چشم می خورد، نگاه جدید او به مسائل بشری است. در همه این آثار، مباحث انسان شناسی بیش تر جلب توجه می کند، به طوری که آن را می توان هدف فکر و رسالت قلم وی دانست. اگر او را بزرگ ترین متفکر انسان شناس جامعه خود بنامیم، سخنی به گزاف نگفته ایم.
علامه جعفری در برخورد با عوام و خواص
علامه جعفری رحمه الله در برخورد با شخصیت های علمی که از شرق و غرب به دیدنش می آمدند، همواره ادب و احترام را رعایت می کرد. برخوردهایش با آن ها، چنان باصفا و صمیمیت همراه بود که آن ها را شیفته شخصیت خود می ساخت. طرز رفتارش با شخصیت های غربی نیز این نبود که دیگران هیچ چیز برای گفتن ندارند و همه گفتنی ها نزد ماست. او در پذیرش سخنان گوناگون، گوشی شنوا داشت. نه تنها به سخنان اندیشمندان و بزرگان شرق و غرب گوش فرا می داد، که سخنان افراد عادی را هم به جان و دل می شنید. هیچ تعصبی در شنیدن سخن حق نداشت و معتقد بود که هیچ گاه نباید ادعا کرد که هر چه ما می گوییم حق است.
فضایل اخلاقی و سفارش ه
علامه جعفری رحمه الله لحظه ای از عمر پرثمرش را بدون کوشش در راه اعتلای فکری و علمی صرف نکرد. هنگامی که از تحقیق، تدریس و نوشتن فراغتی می یافت، به باغبانی منزل و آبیاری درخت ها و گل ها می پرداخت. او حتی در نگریستن به طبیعت، محو جمال پروردگار و خالق عالم هستی می شد و تفکر در این باب را عبادتی والا می دانست. هنگام دیدار با کودکان و خویشاوندان بسیار به وجد می آمد. نماز اول وقت و مراقبت و خلوص هنگام نماز، از صفات بارز و از وصایای ایشان بود. خودخواهی و غرور را مظهر همه شکست ها و دور افتادن از روش الهی می دانست. ایشان در گفتارهای اخلاقی خود، از حجاب اسلامی بسیار صحبت می کرد و می فرمود: «عالم تشیّع حجاب را از حضرت زهرا علیهاالسلام به ارث برده و زنان باید در حفظ این امانت و ارث گران بها، مانند دختر پیامبر و حضرت زینب باشند که از هر نظر مظهر حجاب بود و به حق، پاسداری حجاب و امانت داری میراث آل رسول علیهم السلام کرد».
خدمت گزار اسلام و مسلمانان
علامه فرزانه محمدتقی جعفری رحمه الله از نخستین دانشمندان روحانی بود که افکار علمی شرق را به غرب برد و با شرح نهج البلاغه و شرح مثنوی و آن همه مباحث علمی، اسلامی، ادبی و ذوقی، حلقه اتصالی بین حوزه های علمی شرق و غرب شد. آن چه ایشان در مصاحبه ها و نامه هایش به فیلسوفان و صاحب نظران علمی معاصر بیگانه برجای گذاشته، شاهد گویای این مدعا، و گواهی صادق بر زحمات بی وقفه و قابل تقدیر آن دانشمند ژرف نگر و خدمت گزار صمیمی اسلام و مسلمانان است.
پرونده علامه در ساواک
علامه محمدتقی جعفری، در زمره نخستین یاران حضرت امام رحمه الله بوده و سهمی سترگ در شکل گیری و تداوم انقلاب اسلامی، و نیز پی ریزیِ ساختمان فکری و عقیدتی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران داشته است. اگرچه در دو دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کم و بیش حضور متعهدانه و دلیرانه آن عالم ربانی و مرزبان حماسه جاوید در حراست از حریم اسلام و انقلاب اسلامی، بر همگان آشکار گردیده بود، ولی سابقه مبارزاتی پیش از پیروزی انقلاب و چالش عمیق و گسترده فکری و علمی ایشان با رژیم ستمشاهی، تاکنون جز بر صاحب نظران، چندان روشن نشده است. کم تر کسی از مردم و حتی نزدیکان ایشان تصور می کرد که در زمان رژیم پهلوی، ساواک پرونده ای مفصل برای علامه جعفری تشکیل داده باشد. به هر حال علامه جعفری رحمه الله از جمله کسانی بود که تمامی برنامه ها، سخن رانی ها و حرکاتش از طرف ساواک زیرنظر بود و به دقت کنترل می شد.
علامه جعفری و عشق به امام خمینی رحمه الله
در دوران جنگ تحمیلی، در آن هنگام که برخی از جریان های ملی گرا بر ضد دفاع مقدس زبان به انتقاد گشوده و اعلامیه منتشر می کردند، روزی استاد علامه جعفری، حال یکی از افراد سرشناس این گروه را جویا می شود. به ایشان می گویند که فلانی کتابی نوشته و در آنْ مواردی را به عنوان اختلاف نظر خویش با امام بر شمرده است.
استاد با تعجب می پرسد: «مگر این آقا خود را قابل مقایسه با حضرت امام می داند که یکی او باشد و یکی امام. بعد می فرماید: چند روز پیش یکی از سردمداران همین گروه، به خاطر سوابق دوستی و آشنایی به نزد من آمده بود و بر ضددفاع مقدس حرف های بی پایه و اساسی می زد و شاید انتظار داشت که با ایشان هم نوایی کنم. به او گفتم: «جوانان این مملکت از حریم اسلام دفاع می کنند و امام خمینی، برانگیخته صاحب الزمان(عج) است».
کنگره نکوداشت منزلت علمی علاّمه
به منظور بزرگ داشت منزلت علمی استاد علامه محمد تقی جعفری رحمه الله در تاریخ ۱۰ شهریور ۷۶، کنگره ای در محل تالار علامه امینی دانشگاه تهران برگزار شد. مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در این باره فرمودند: «بسیار کاری شایسته است. بزرگ داشت جناب آقای جعفری، بزرگ داشت علم و تحقیق است. این جانب بیش از چهل سال است که این بزرگ وار را در نشاط و تلاش دایمی در میدان های پژوهش و تبیین و تربیت جوانان مستعد و ارائه نظرات و اندیشه های فلسفی و معارف دینی می شناسم». به مناسبت برگزاری این کنگره، تبلیغات نسبتا وسیعی صورت گرفت و تنی چند از شخصیت های علمی، مذهبی و فرهنگی کشور در روز برگزاری مراسم، درباره شخصیت و آثار علامه سخن گفتند. در پایان این جلسه، علامه با سخنان شورانگیز و عارفانه خود، اشک شوق را بر دیدگان همه جاری ساخت. هم چنین در این جلسه، نشان درجه یک دانش به علامه محمد تقی جعفری رحمه الله تقدیم گشت.
بیماری و رحلت
با آن که استاد علامه جعفری سابقه بیماری داشتند، معمولاً وضعیت عمومی جسمانی ایشان رضایت بخش بود. ولی به ناگاه در اواسط شهریور ۱۳۷۷ پس از بروز علائمی و انجام معاینات لازم توسط پزشکان، سرطان پیشرفته ای که طی سالیان گذشته پنهان مانده بود، تشخیص داده شد. پس از مدتی معالجه در ایران، بنا به توصیه پزشکان متخصص، ایشان راهی نروژ و سپس انگلستان شد تا با بهره گیری از امکانات و تجهیزات پیشرفته، معالجات ادامه یابد. متأسفانه درمان انجام شده به رغم نشانه های امیدوارکننده اولیه، سودی نبخشید و استاد پس از یک عمل جراحی، بر اثر سکته مغزی در تاریخ ۲۵ آبان ۱۳۷۷ به دیدار محبوب شتافت. پیکر علامه نیمه شب ۲۶ آبان ۱۳۷۷ مصادف با مبعث حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به تهران انتقال یافت و دو روز بعد، در محل دانشگاه تهران و با حضور پرشور اقشار مختلف مردم، توسط آیت اللّه جوادی آملی بر پیکر ایشان نماز خوانده شد. بعد پیکر مطهر آن استاد فرزانه به مشهد مقدس انتقال یافت و در میان حزن و اندوه مردم و زائران حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام در محل «دارالزهد مبارکه» پیش روی ضریح مطهر دفن شد و افتخار مجاورت با حضرت امام رضا علیه السلام نصیب آن عارف الهی و عاشق اهل بیت علیهم السلام گردید.
پیام مقام معظم رهبری در رحلت علامه
مقام معظم رهبری(مدظله العالی) به مناسبت رحلت استاد علامه آیت اللّه محمدتقی جعفری، پیامی صادر فرمودند که در آن آمده است: «با اندوه و تأسف، اطلاع یافتیم که علامه فرزانه و متفکر و فیلسوف و ادیب نامدار آیت اللّه آقای حاج شیخ محمد تقی جعفری تبریزی به لقاء حق شتافته است. این برای جامعه علمی و فرهنگی کشور ضایعه ای سنگین و فقدانی بی جبران است. آن عالم بزرگ و متعهد، در طول بیش از چهل و پنج سال… آثار علمی با ارزشی پدید آورد و تفکر فلسفی را در دایره ای وسیع از تحسین کنندگان جهانی خود ارتقا بخشید. پس از پیروزی انقلاب نیز همواره افکار سازنده او در زمینه معارف دینی و نگاه فلسفی به مسائل اسلامی، با استقبال فرزانگان و تشنگان علم و معرفت رو به رو می گشت… خاموشی این چراغ فروزان حقا خسارتی بزرگ برای جویندگان معارف عمیق اسلامی به شمار می آید. این جانب با تسلیت به جامعه علمی کشور و علما و دانشجویان محترم حوزه ها و دانشگاه ها و مخصوصا به بازماندگان محترم و ارج مند ایشان، به روح این عالم بزرگ وار درود می فرستم و رحمت و مغفرت الهی را برای ایشان مسئلت می کنم».
علامه جعفری و نیایش
علامه فرزانه محمد تقی جعفری رحمه الله که حضرت امام خمینی رحمه الله او را ابن سینای زمان ما خواند درباره نیایش جملاتی زیبا دارند که قسمت هایی ازآن چنین است: «مرغ روح در حال نیایشْ از تنگنای قفس تن رها گشته، پروبالی در بی نهایت می گشاید. اگر این پرواز صحیح بوده باشد، دیگر برای روح برگشتن و محبوس شدن در همین قفس خاکی امکان پذیر نخواهد بود؛ زیرا پس از چنین پروازی، کالبد خاکی او هم چون رصدگاهی است که به سوی بی نهایت نصب شده و دیده از نظاره به آن بی نهایت نخواهد پوشید. در همه اوقات و همه لحظات زندگانی،نیایش برای ما امکان پذیر ست؛ زیرا همیشه روزنه هایی از دیوارهای این جهان کهن سال بر بی نهایت باز است و ما از رصدگاه این کالبد خاکی، همواره می توانیم آن سوی جهان را نظاره کنیم. اما گویی سرود نیایش که از اعماق جان برمی آید، به خاموشی مطلق در جهان طبیعت شور و اشتیاقی دارد. شاید روح انسانی در خاموشی مطلق، راز دیگری احساس می کند. آری، نیایشِ شبان گاهی، لذت وصف ناپذیری دارد».
پدید آورنده : محمد تقی عارفیان -مجله گلبرگ > آبان ۱۳۸۲، شماره ۴۴ ، صفحه ۱۶۵
منبع: http://hawzah.net