داستان‌ محدّث‌ قمّی‌ در وادی‌ السّلام‌ نجف‌

آیت الله شیخ عباس قمی
مرحوم‌ محدّث‌ قمّی‌ صاحب‌ تألیفات‌ نافعه‌ مانند «سفینه‌ البحار» و «الکُنی‌ و الالقاب‌» و غیرها که‌ در ورع‌ و تقوی‌ و صدق‌ ایشان‌ بین‌ قاطبۀ اهل‌ علم‌، ایرادی‌ نبوده‌ است‌؛ افراد موثّقی‌ از خود او بدون‌ واسطۀ نقل‌ کردند که‌ او میگفت‌:

روزی‌ در وادی‌ السّلام‌ نجف‌ أشرف‌ برای‌ زیارت‌ اهل‌ قبور و ارواح‌ مؤمنین‌ رفته‌ بودم‌. در این‌ میان‌ از ناحیۀ دور نسبت‌ بجائی‌ که‌ من‌ بودم‌ ناگهان‌ صدای‌ شتری‌ که‌ میخواهند او را داغ‌ کنند بلند شد، و صیحه‌ می‌کشید و ناله‌ میکرد؛ بطوریکه‌ گوئی‌ تمام‌ زمین‌ وادی‌السّلام‌ از صدای‌ نعرۀ او متزلزل‌ و مرتعش‌ بود.

من‌ با سرعت‌ برای‌ استخلاص‌ آن‌ شتر بدان‌ سمت‌ رفتم‌. چون‌ نزدیک‌ شدم‌ دیدم‌ شتر نیست‌، بلکه‌ جنازه‌ای‌ را برای‌ دفن‌ آورده‌اند و این‌ نعره‌ از این‌ جنازه‌ بلند است‌؛ و آن‌ افرادیکه‌ متصدّی‌ دفن‌ او بودند أبداً اطّلاعی‌ نداشته‌ و با کمال‌ خونسردی‌ و آرامش‌ مشغول‌ کار خود بودند.

مسلّماً این‌ جنازه‌ از مرد متعدّی‌ و ظالمی‌ بوده‌ است‌ که‌ در اوّلین‌ وهله‌ از ارتحال‌ به‌ چنین‌ عقوبتی‌ دچار شده‌ است‌، یعنی‌ قبل‌ از دفن‌ و عذاب‌ قبر، از دیدن‌ صور برزخیّه‌، وحشتناک‌ گردیده‌ و فریاد برآورده‌ است‌.

 

 لینک منبع:

http://www.maarefislam.com/fa/doreholomvamaarefislam/bookscontent/maadshenasi/maad1/maad1.5.htm#_Toc70163051

 

منبع: کتاب معاد شناسی(علامه طهرانی ره) (جلد اول) جلد ۱ 

 

از سایت: http://www.maarefislam.com