داستان محدّث قمّی در وادی السّلام نجف
مرحوم محدّث قمّی صاحب تألیفات نافعه مانند «سفینه البحار» و «الکُنی و الالقاب» و غیرها که در ورع و تقوی و صدق ایشان بین قاطبۀ اهل علم، ایرادی نبوده است؛ افراد موثّقی از خود او بدون واسطۀ نقل کردند که او میگفت:
روزی در وادی السّلام نجف أشرف برای زیارت اهل قبور و ارواح مؤمنین رفته بودم. در این میان از ناحیۀ دور نسبت بجائی که من بودم ناگهان صدای شتری که میخواهند او را داغ کنند بلند شد، و صیحه میکشید و ناله میکرد؛ بطوریکه گوئی تمام زمین وادیالسّلام از صدای نعرۀ او متزلزل و مرتعش بود.
من با سرعت برای استخلاص آن شتر بدان سمت رفتم. چون نزدیک شدم دیدم شتر نیست، بلکه جنازهای را برای دفن آوردهاند و این نعره از این جنازه بلند است؛ و آن افرادیکه متصدّی دفن او بودند أبداً اطّلاعی نداشته و با کمال خونسردی و آرامش مشغول کار خود بودند.
مسلّماً این جنازه از مرد متعدّی و ظالمی بوده است که در اوّلین وهله از ارتحال به چنین عقوبتی دچار شده است، یعنی قبل از دفن و عذاب قبر، از دیدن صور برزخیّه، وحشتناک گردیده و فریاد برآورده است.
لینک منبع:
منبع: کتاب معاد شناسی(علامه طهرانی ره) (جلد اول) جلد ۱
از سایت: http://www.maarefislam.com